آیا گرانی روزافزون خودرو می‌تواند بازار وسایل نقلیه سبک شهری را در ایران زنده کند

آیا گرانی روزافزون خودرو می‌تواند بازار وسایل نقلیه سبک شهری را در ایران زنده کند؟

روزی، روزگاری، بی‌دود

یاد ایام بخیر! دورانی که هنوز شهرها آن‌قدر بزرگ و شلوغ نشده بودند که نتوان با دوچرخه‌های ساده سر کار و درس و مشق رفت. روزگاری که وسیله نقلیه بسیاری از مردم یک دوچرخه ساده با تَرک‌بند بود و گروه‌های مختلف سنی از نوجوانان و کودکان گرفته تا پیرمردان سوار بر دوچرخه خود راهی محل کسب و تحصیل می‌شدند در راه برگشت نیز گهگاه یک دوست همراه یا خرید مایحتاج روزانه مانند نان را روی ترک می‌نشاندند و به خانه می‌بردند. اگر بخواهید تصور بهتری از ماجرا داشته باشید، بد نیست خاطراتی از سریال ماندگار قصه‌های مجید را به یاد بیاورید. مجموعه‌ای که قهرمان داستان‌اش نوجوانی اصفهانی و شیرین‌سخن از طبقه متوسط به پایین جامعه پیش از انقلاب اسلامی بود که هر روز کتاب‌ و دفترهایش را با کِش روی فرمان دوچرخه‌اش می‌بست و راهی مدرسه می‌شد. در سایر مواقع نیز دوچرخه برای مجید حکم یک ماشین زیرِ پا را داشت و او را به هر گوشه از شهر که اراده می‌کرد می‌رساند. این‌همه قلمفرسایی کردیم تا به اینجا برسیم که ای کاش دوباره دوچرخه‌ها به میدان بیایند یا آن سبک سالم حمل‌ونقل شهری در یونیفرمی جدید و امروزی در قالب موتور-ماشین‌های تک یا 2 نفره، اسکوترها یا سه‌چرخه‌ها و دوچرخه‌های موتوردار پا به میدان بگذارند فضاهای شهری را از این‌همه دود و ماشین بزدایند. اما این رویا تا چه اندازه شدنی است؟

از پاراکس تا دوچرخه‌های بی‌دود

طی سال‌های اخیر مدیریت شهری و بخش‌های دانش‌بنیان دانشگاه‌ها و موسسات آموزشی در حد بضاعت خود کوشیده‌اند از فضای مدرن شهری پلی به آن گذشته‌های زیبا بزنند و موتور-ماشین‌هایی مانند پاراکس را با قابلیت حمل 2 سرنشین یا به بیان بهتر یک نفر و نصفی به بازار بفرستند. از سوی دیگر سیستم ارائه دوچرخه‌های اشتراکی در پایتخت نیز حرکتی دیگر از سوی مدیریت شهری در جهت ارائه سبکی سالم و کارآمد از حمل‌ونقل شهری بوده و هست. اما عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها!

از طرفی هزینه بالای تولید پروژه‌های دانشگاهی در سطح کلان و عدم ورود شرکت‌های بزرگ تجاری به این قبیل داستان‌ها در کشورمان در کنار امکان‌سنجی نامناسب و فراهم نبودن زیرساخت‌های لازم، همگی موجب شده‌اند پروژه‌های موصوف به سرانجام نرسند. دوچرخه‌های بی‌دود در فاز نخست بدون تجهیز به دنده یا موتور الکتریکی برای عبور از سربالایی‌ها در عمل جمعیت بزرگی از جامعه را از نعمت استفاده از دوچرخه‌های اشتراکی محروم کردند. موردی که اگر آن را در کنار نبود مسیر مناسب برای عبور دوچرخه، شیب غیراستاندارد مسیرها و اتصال محلات مختلف شهری با انواع مسیرهای بزرگراهی و صدالبته وزن بالای این دوچرخه‌های فلزی بگذارید به این نتیجه می‌رسید پیش از استارت پروژه مذکور در عمل هرگز مطالعه جامعی روی نیاز جامعه صورت نگرفته و شاید حتی از نظر مجریان طرح بیش‌تر یک ژست رسانه‌ای بوده تا راه چاره‌ای برای بهبود وضعیت حمل‌ونقل درون‌شهری. اسکوترها و خودروهایی چون اسمارت نیز در عمل کالاهایی لوکس هستند که در جامعه امروز ایران نمی‌توانند محلی از اعراب داشته باشند.

در آینده‌پژوهی‌ها چه خبر است؟

راستش را بخواهید مدیران و برنامه‌ریزان شهری و جامعه دانشگاهی ایران آن‌قدر درگیر مسائل ریز و درشت است که نمی‌توان از آنها توقع یک آینده‌پژوهی متقن و مطمئن در خصوص آینده وسایل حمل‌ونقل فوق‌سبک شهری داشت. اما آن‌چه از اوضاع امروز بازار موتورسیکلت‌های شهری و برقی در کلاس اسکوتر و فروش شرایطی و پررونق آنها برمی‌آید نویدبخش اقبال مناسب جامعه ایرانی به وسایل حمل‌ونقل تک یا 2 نفره شهری در صورت ارائه آنها با قیمت پایین است. در دنیا نیز هر هفته از کانسپت جدید رونمایی می‌شود و حتی خودروسازانی چون رنو و سیتروئن نیز به رسم دهه‌های قبل در تلاش‌اند چراغ ایده‌پردازی در حوزه خودروهای 2 نفره یا موتور-ماشین‌ها را روشن نگاه دارند. کار به جایی رسیده که موتورهای چهارچرخ و سه‌چرخ یاماها و سه‌چرخه‌های استارتاپی کم‌کم در حال ساختن جای پا در بازارهای اروپایی هستند و اسکوترها آن‌قدر همه‌گیر شده‌‌اند که دولت امارات متحده عربی دریافت گواهینامه برای این دسته از وسایل نقلیه را اجباری اعلام کرده است.

شرکت‌های معظمی چون ایرباس نیز پا را فراتر گذاشته‌اند و از ایده‌های بلندپروازانه‌ای مانند موتورسیکلت‌های پرنده سخن به میان می‌آورند. البته آن‌چه مسلم است تا تجاری‌سازی این قبیل ایده‌ها- به فرض این‌که در مقیاس محدود به تولید نیز رسیده باشند- فاصله نسبتا زیادی در مقیاس علوم قرن بیست‌ویکمی یعنی دست کم یک دهه وجود دارد.

پایان داستان

اگر بخواهیم به پرسش مطرح شده در روتیتر این یادداشت کوتاه پاسخی نسبتا آینده‌نگرانه بدهیم باید بگوییم تامین برق وسایل نقلیه سبک و فوق‌سبک برقی برای ایران امروز ما چندان آسان نیست. اما به نظر می‌رسد با تکیه بر منابع عظیم خدادادی از جمله گاز، آفتاب تابان، باد و انرژی هسته‌ای می‌توان امیدوار بود تا یکی، دو دهه آینده بخشی از بازار خودرو- به طور خاص خودروهای کوچک شهری- به این قبیل وسایل اختصاص پیدا کند. اما در کوتاه‌مدت شاید همین استقبال از موتورسیکلت‌های سبک شهری الکتریکی و حتی بنزینی با آلایندگی پایین را نیز باید به فال نیک گرفت.

 

AutoEftekhar.com